- پس خور
- بازمانده غذای دیگران را خوردن
معنی پس خور - جستجوی لغت در جدول جو
- پس خور ((پَ خُ))
- کسی که بازمانده غذای دیگران را می خورد، بازمانده غذا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
بازماندۀ خوراک که پس از خوردن غذا باقی بماند، پس مانده
بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
ممسک بخیل
گذرواژه
قوی، نیرومند، سخت گرم
کسی که دارای خون کافی و وافی باشد مقابل کم خون، خون آلود. یا جگر و دلی پر خون. پر اندوه پر درد دردمند غمزده. یا صورت چهره رخ پر خون. افروخته گلگون. یا مژه چشم دیده پر خون. خونبار
شکم پرستی شکمویی شکم خوارگی پر خوراکی پر خواری گران خواری مقابل کم خوری
آنکه بسیار خورد پر خور
پر بیم و هراس ترسناک خطرناک مهلک، عظیم خطیر بزرگ
که خار بسیار دارد
ستمکیش پر ستم پر جفا ستمگر ظالم
تیزپر تیزرو، پرنده
شایسته موافق مناسب لایق سزاوار
رد خور ندارد قطعی است حتمی است
بخل لئامت
درفشان دارای شعاع بسیار
پر حرارت. یاسری پر شور داشتن، کله ای پر حرارت داشتن، یا نطق پرشور. که حرارت و گرمی داشته باشد که تند و آتشین باشد
کبچه یا چیزی که بدان شراب زنند تا آمیزد مجدح
آنکه پیش دیگران کم میخورد و در نهان بسیار
پیروی اتباع تبعیت متابعت
شاگرد و نومشق کشتی گیران نوچه
رد کردن چیزی مراجعت دادن: کتابی که گرفته بود پس آورد
نام گونه های مختلف پیچ امین الدوله
پلو خورنده تناول کننده پلو، ثروتمند توانگر
گرفتن و صرف کردن تمام یا قسمتی از حقوق مقرری برسم مساعده و پیشکی پیش خورد، آنکه پیش خورد
آنکه اثر پای بجای نگذارد کسی که رد پایش بجا نماند بی نشان: پی کور شبرویست نه ره جسته و نه زاد سرمست بختیی است نه می دیده و نه جام. (خاقانی)
خر زهره
پی جوی
آنکه همسرش پیش از وی فوت کند